جــــــــــولي Tek


تعداد بحث های ایجاد شده: 90
امتیاز بحث های ایجاد شده: 224

تعداد بازدید: 1484
امتیاز بحث: 8

عشق اول...مهربونم...سرتو بزار رو شونم(داستان کوتاه)
1389/05/08

دخترک شانزده ساله بود که براي اولين بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صداي بمي داشت و هميشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتي نبود اما نمي خواست  احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اينکه راز اين عشق را در قلبش نگه مي  داشت و دورادور او را مي ديد احساس خوشبختي مي کرد.  در آن روزها، حتي  يک سلام به يکديگر، دل دختر را گرم مي کرد. او که ساختن ستاره هاي کاغذي را ياد گرفته بود هر روز روي کاغذ کوچکي يک جمله براي پسر مي نوشت و کاغذ را  به شکل ستاره اي زيبا تا مي کرد و داخل يک بطري بزرگ مي انداخت. دختر با  ديدن پيکر برازنده پسر با خود مي گفت پسري مثل او دختري با موهاي بلند و  چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

دختر موهايي بسيار سياه ولي کوتاه داشت و وقتي لبخند مي زد، چشمانش به باريکي يک خط مي شد. 
در19 سالگي دختر وارد يک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهي  بزرگ در پايتخت راه يافت. يک شب، هنگامي که همه دختران خوابگاه براي دوست  پسرهاي خود نامه مي نوشتند يا تلفني با آنها حرف مي زدند، دختر در سکوت به  شماره اي که از مدت ها پيش حفظ کرده بود نگاه مي کرد. آن شب براي نخستين  بار دلتنگي را به معناي واقعي حس کرد.

روزها مي گذشت و او زندگي  رنگارنگ دانشگاهي را بدون توجه پشت سر مي گذاشت. به ياد نداشت چند بار دست  هاي دوستي را که به سويش دراز مي شد، رد کرده بود. در اين چهار سال تنها در پي آن بود که براي فوق ليسانس در دانشگاهي که پسر درس مي خواند، پذيرفته  شود. در تمام اين مدت دختر يک بار هم موهايش را کوتاه نکرد. 
دختر بيست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان  سال فارغ التحصيل شد و کاري در مدرسه دولتي پيدا کرد. زندگي دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطري هاي روي قفسه اش به شش تا رسيده بود.  دختر در بيست و پنج سالگي از دانشگاه فارغ التحصيل شد و در شهر پسر کاري پيدا کرد. در
تماس با دوستان ديگرش شنيد که پسر شرکتي باز کرده و تجارت موفقي را آغاز  کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دريافت کرد. در مراسم عروسي، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و  بدون آنکه شرابي بنوشد، مست شد.


نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
مهرداد س (1389/09/13 12:5:56)

شايد اين جا جاش نباشه ولي الان که بحث عشق هست اين اهنگ رو دانلود کنيد مطمدنم باشيد که پيشمون نميشيد خيلي وقت نميگيره حجمش بالا نيست اگه دانلود نکنيد ضرر ميکنيد.لينکشو پايين گذاشتم.

هنوزم چشماي تو مثل شباي پر ستاره ست
هنوزم ديدن تو برام مث عمر دوباره ست
هنوزم وقتي ميخندي دلم از شادي ميلرزه
هنوزم با تو نشستن به همه دنيا مي ارزه
اما افسوس تورو خواستن ديگه ديره ، ديگه ديره

اما افسوس با نخواستن دلم آروم نميگيره ، نميگيره
تا گلي از سر ايوون تو پژمرد و فروريخت
شبنمي غمزده از گوشه ي چشمان من آويخت
دوري بين من و تو ، دوري ماهي و درياست
دوري بين من و تو ، دوري ماه و تماشاست
اما افسوس تورو خواستن ديگه ديره ، ديگه ديره
اما افسوس با نخواستن دلم آروم نميگيره ، نميگيره                                                           


http://www.4shared.com/file/153062630/b07fb2f0/Afsoos_-_Unknown_Singer.html


 


 



مهرداد س (1389/09/13 11:59:38)
نميدونم چي بگم ولي عشق زيباترين حس تو دنيا هست چه عشق به خدا چه عشق به بنده خدا بايد حسش کنين تا بفهمينش .خيلي خيلي زيبا بود


سانتا .... (1389/09/13 10:46:53)

کاش ميفهميدن کاش درک ميکردن از اول گفتن ععععععععععششششششششششششششششقققققققققق يعني سوختن



فرهـــــــاد ... (1389/05/28 17:7:43)

گاهي وقت ها عشق يک طرفه هم ميتونه خيلي زيبا باشه



سحر (1389/05/10 7:13:56)
خيلي زيبا بود.


علي اکبری (1389/05/08 22:0:46)
   خيـــــــــــــــــــلــــي زيبا بود 


rain love 63 (1389/05/08 21:46:4)
بسيار زيبا بود و خاطره يه عشق پاك وابدي رو واسم زنده كرد.tnx


Persian 0 (1389/05/08 20:47:9)




 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM