هرگز از يادم نرفت روياي تو
گم نشد در قلب من سوداي تو
سر به ديوار کسي تکيه نکرد
چشم به جز در سجده ات گريه نکرد
تير عشقت جز به قلب من نخورد
سحر چشمانت به جز روحم نبرد
يک نفس بي تو دلم طاقت نداشت
جز گل عشقت به قلب من نکاشت
در دلم جز اسم تو چيزي نبود
گر تو تنهايم گذاري پس چه سود
واژه هاي شعر خاک پاي توست
مرگ شعرم ديدن غم هاي توست
سال ها مرغ دلم شد بيقرار
مجرم عشقم سرم بر روي دار
تا افق تا بيکران ها با توام
&nbs