Ca?? M? ????N?a?y  

رتبه کاربر: کاربر مسدود شده
تعداد بحث های ایجاد شده: 26
امتیاز بحث های ایجاد شده: 26

تعداد بازدید: 1223
امتیاز بحث: 0

داستان Arthas..
1389/03/29


آرتاس
وليعهد لردران، يکي از شه‌سواران دست
نقره‌اي و پسر شاه ترنس منتيل دوم و وارث پادشاهي لردران بود. او توسط
اوتر روشنايي‌آور بعنوان يک پالادين آموزش ديد و رابطه‌ي رمانتيکي با
جادوگر جينا پرادمور داشت. علارغم اينکه در ابتدا اميد مردم بود تبديل به
يکي از قدرتمندترين و شرورترين افراد ازروت، ليچ کينگ که جهان به خود
نخواهد ديد شد.آرتاس منتيل پسر شاه ترنس منيل دوم چهار سال قبل از جنگ اول
متولد شد. شاهزاده جوان در زماني بزرگ شد که سرزمين‌هاي ازروت دچار جنگ
بود، اتحاد خورد شده بود و ابرهاي سياهي همه جا را فرا گرفته بود. در بچگي
با واريان ورين دوست شد.

در جواني آرتاس با مورادين ريش برنزي برادر شاه دورف‌ها ماگني ريش برنزي
تمرين مي‌کرد و تبديل به شمشير زني حرفه‌اي شد. تحت سرپرستي اوتر
روشنايي‌آور، آرتاس در سن ?? سالگي وارد فرقه‌ي شهسواران دست‌نقره‌اي شد.
علارغم بي‌پروايي و سرسختي که داشت، آرتاس تبديل به مبارزي مشهور شد. يکي
از افدامات مشهورش ضدحمله به گروهي از ترول‌هاي جنگل که از زول‌آمان به
کوئل‌تالاس حمله مي‌کردند بود.

در همين زمان بود که آرتاس ************ جوان درياسالار دائلين پرادمور،
جينا را ملاقات کرد. باگذر سال‌ها، آن‌ها نزديک هم رشد کردند و رابطه‌ي
عاطفي بين آن‌دو به وجود آمد. هرچند که در پايان جينا جادو را در دالاران
آموخت و آرتاس در لردران در گيرجنگ بود. هر دوجوان مصمم بودند تا رابطه‌ي
قوي خويش را حفظ کنند و داستانه عاشقانه خويش را تا زماني بهتر که برايشان
پيش آيد محفوظ نگه دارند.

وقتي که آن‌ها به شهر رسيدند آرتاس فهميد که روستائيان به زودي تبديل به
نامرده مي‌شوند. او به اوتر و شهسواران دستور داد تا شهر را پاکسازي کنند.
اوتر وحشت کرد و او را سرزنش کرد و گفت که حتي اگر آرتاس شاه مي‌بود از
چنين دستوري پيروي نخواهد کرد. اظهارات اوتر به نوعي خيانت بود، آرتاس
شهسواران دست‌نقره‌اي را منحل کرد. بسياري از سربازان با اوتر رفتند.
همچنين جينا هم رفت و فقط آن‌هايي که به آرتاس وفادار بودند ماندند تا در
قتل‌عام مردم شهر که فاسد شده بودند شرکت کنند. همچنان‌که آرتاس مردم شهر
را سلاخي مي‌کرد. با خود مل‌گانس که در حال آلوده کردن شهر بود روبرو شد.
آرتاس تلاش کرد تا آن‌ها را قبل از اين‌که دست مل‌گانس به ‌آن‌ها برسد
نابود کند. در پايان آرتاس از لرد وحشت تقاضاي نبرد تن به تن کرد. مل‌گانس
فرار کرد گرچه قول داد تا در نرثرند با او ملاقات کند.


آرتاس با گروهي کوچک او را دنبال کرد. يک ماه بعد آن‌ها به بندرگاه دگرکپ
رسيدند. درحاليکه به‌دنبال مکاني براي برپا کردن کمپ بودند، مردان آرتاس
قبل از اينکه شناسايي شوند زير آتش دورف‌هاي مکتشف قرار گرفتند. آرتاس از
ديدن دوست خوب و مربي قديمي‌اش مورادين ريش برنزي عافلگير شد. ابتدا
مورادين فکر مي‌کرد که آرتاس گروه نجاتي که براي نجات مردانش آمده بودند را
رهبري مي‌کند، آن‌ها که در جستجوي شمشير افسانه‌اي فراست‌مورن بودند توسط
نامرده‌ها محاصره شده بودند. آرتاس اين را يک اتفاق پنداشت. باکمک هم کمپ
نامردگاني که در همان نزديکي بود نابود کردند، اما هنوز نشانه‌اي از
مل‌گانس نبود.

درحالي‌که مورادين و آرتاس به‌دنبال فراست‌مورن رفته بودند، قاصدي با يک
بالون از لردران رسيد و با کاپيتان لوک والون‌فورث صحبت کرد. او دستوري از
اوتر و شاه ترنس داشت که به موجب آن آرتاس و مردانش بايد به خانه باز
مي‌گشتند. وقتي که آرتاس بازگشت، مردانش پست‌هايشان را ترک کرده بودند و در
حال بازگشت به سمت قايق‌هايشان بودند. آرتاس قصد بازگشتن قبل از اينکه
مل‌گانس را نابود کند نداشت. با کمک اندکي از مزدوران بومي، موفق شد قبل از
ديگران به قايق‌ها برسد و آن‌ها را آتش بزند. وقتي مردانش رسيدند، آرتاس
به مزدوران خيانت کرد و نابود شدن قايق‌ها را به آن‌ها نسبت داد و کاپيتان
هم آن‌ها را کشت. آرتاس به مردانش گفت که هيچ راهي براي بازگشت به خانه
نيست و تنها راه ترک نرثرند از طريق پيروزي است.


آرتاس و گروهش دراک‌ثارو کيپ را تحت فشار قرار دادند تا به دنبال
فراست‌مورن بروند. همان‌طور که مي‌رفت، مل‌گانس روبرويش ظاهر شد و مرگش را
پيشگويي کرد. آرتاس با مورادين به‌دنبال فراست‌مورن رفتند و کاپيان را براي
دفاع از کمپ گذاشتند.


با استفاده از درگاه باستاني، آرتاس، مورادي

نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
Ca?? M? ????N?a?y   (1389/04/09 12:2:51)
بعــــــــــــــله
اسم رو ترجمه کرده


شه‌سواران دست نقره‌اي چه صيغه اي بود؟ نشنيده بودم هيجا


مازيار صالحی (1389/04/05 18:54:51)
baba paladin mishe afsane in o tarjome nakarde vali esme uthero tarjome karde


Ca?? M? ????N?a?y   (1389/04/05 14:8:34)
ترجمه فارسيش واقعا افتضاحه
2 ساعت داشتم فکر ميکردم نمرده ها چيه اين ميگه آخر فهمميدم منظورش undeath هست


 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM