Ca?? M? ????N?a?y  

رتبه کاربر: کاربر مسدود شده
تعداد بحث های ایجاد شده: 26
امتیاز بحث های ایجاد شده: 26

تعداد بازدید: 666
امتیاز بحث: 1

Lich KinG
1389/03/29

نرزول يا Nerzhul شمن(shaman) بزرگ (اکنون او را به نام ليچ کينگ(lich king) مي‌شناسيم) شخصيت ساختگي که هم در داستان و هم در بازي هنر نبرد مي‌باشد.
نرزول در هنر نبرد ? : جزر و مد تاريکي معرفي شد. در آغاز او اولين ارکي بود که با ديوي به نام کيل جيدن پيمان بست. اما در آخرين دقايق از اين پيمان صرف نظر کرد. گولدان، او دومين نفر بود. راضي شد تا با کيل جيدن پيمان بندد و مسئول آوردن اهريمن شهوت خون بر ارک‌ها بود. اين شهوت خون به ارکها تلقين مي‌کرد وقتي که رئيس قبيله آن‌ها خون ماناروث ارباب سياهچال را بنوشد، در عوض خدتمات‌شان به آن‌ها در حمله به آزروت و قلمروي انسان‌ها نيروهاي فراواني اعطا خواهد شد.
نرزول هنر سحر و جادوي ساحران (وُرلاک) را آموخته بود. که مذهب شمنيسم را براي ارکها به ارمغان آورد. نرزول در اين دوران براي آموزش ارک‌هاي ديگر در راه جادوي ساحران (وُرلاک) قدم برداشت. برجسته‌ترين شاگرد او گولدان بود. زماني که هورد به آزروت هجوم برد. نرزول در درانور به عنوان رپيس قبيله همراه با غول جادوگر دنتراگ در قبيله سايه ماه ماند. بعدها َنرزول خواستار شکستن پيمان با ديوها و جلوگيري از کشته شدن مردمش بدست همديگر شد. براي اين منظور او نيروهايش را از حمله و تصرف سرزمين جديد فرا خواند. نرزول همچنين دروازه‌هاي بسياري را به ساير جهان‌ها از سرزمين مادريش درانور گشود. که در نهايت منجر به نابودي و تکه تکه شدن جهان درانور بوسيله انرژي‌هاي توليد شده توسط دروازه‌ها گشت.
بخاطر اهانت نرزول به ديدبان وحشت يعني همان کيل جيدن، روحش توسط کيل جيدن از بدنش خارج شد و توسط او شکنجه شد و رو حش دست نخورده وسالم توسط کيل جيدن، درون قطعه يخي محصور شد. نرزول از کيل جيدن خواهش کرد تا با مرگ او موافقت کند، اما ديو تنها در صورتي با اين امر موافقت مي‌کرد که نرزول با پيماني ديگر موافقت کند که مجددا موجب بردگي نژادش مي‌شد. بنابراين قطعه يخي به آزروت فرستاده شد و روي قاره نرثرند سقوط کرد و در زمين ساکن شد. نرزول اکنون ليچ کينگ شده بود، او خالق نامردگان غضب بود. با قدرت دور آگاهي و نيروي ذهني‌اش اقدامي که شکست خورده بود را انجام داد. اين مجازاتي از طرف لژيون سوزان بود.

ليچ کينگ، رهبر غضب
..........................................
همچنان که ليچ کينگ در حال جمع آوري سربازان جديد بود، از جمله ثروتمندان دالاران، جادوگر بزرگ کلتوزاد به او در ساختن طاعون کمک کرد. بعدها طاعون اطراف سرزمينهاي انسان‌هاي لردران و همسايگانش پخش شد.
حوادثي که در هنر نبرد ? افتاد باعث شد پرنس آرتاس منتيل به نرثرند براي يافتن راهي که باعث جلوگيري از رشد سپ‍اه نامردگان در برابر سرزمين مادريش شود برود. مورادين ريش برنزي با آرتاس درباره شمشير افسانه‌اي فراستمورن سخن گفت؛ آرتاس مصمم شد تا شمشير را بيابد و بر عليه مل‌گانس لرد وحشت که باعث آمدن آرتاس به نرثرند بود از آن استفاده کند. شمشير باعث نفرين شدنش مي‌شد، اما آرتاس براي انتقام گرقتن از مل گانس مستاصل شده بود، بنابراين فراستمورن را برداشت. در نتيجه باعث شد کنترلش کاملا در اختيار ليچ کينگ در آيد.
در هنر نبرد ? : سرير يخي ليچ کينگ توسط ايليدان استورم ريج کسي که براي ذوب کردن نرثرند تلاش مي‌کرد مورد حمله قرار گرفت او براي نابودي نرزول دستور مستقيم داشت. ايليدان تحت امر کيل جيدن قرار داشت کسي که مرده نرزول را براي مثبت بودن اهداف لژيون مي‌خواست – نرزول نامردگان غضب را براي خودش ايجاد کرده بود و از کنترل کيل جيدن خارج بود.
آرتاس به کمک سرور خويش شتافت و ايليدان را شکست داد. بعد از اين حمله روح شاه ليچ بشدت تضعيف شده بود. او به ميزباني جديد براي بقا نياز داشت. روح آرتاس و نرزول ترکيب شد و يکي شدند و اکنون آنها را به نام شاه ليچ مي‌شناسيم.



نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
تاکنون نظری ارسال نگردیده است
  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM