عالم Alem ...


تعداد بحث های ایجاد شده: 49
امتیاز بحث های ایجاد شده: 95

تعداد بازدید: 431
امتیاز بحث: 3

کوروش بزرگ و راز جاودانگي او
1389/01/10

تابلويي که مي­بينيد، اثر «وينسنت لوپز» نقاش اسپانيايي قرن 18 و  روايت کنند? يکي از داستان­هاي تاريخ ايران باستان است.

در لغت نام? دهخدا زير عنوان «پانته آ» بر اساس روايت «گزنفون» آمده است که:

هنگامي که مادها پيروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمي با خود آورده بودند که بعضي از آنها را براي پيشکش به کورش بزرگ عرضه مي­کردند. در ميان غنائم زني بود بسيار زيبا و به قولي زيباترين زن شوش به نام پانته­آ که همسرش به نام «آبراداتاس» براي مأموريتي از جانب شاه خويش رفته بود.

چون وصف زيبايي پانته­آ را به کورش گفتند، کورش درست ندانست که زني شوهردار را از همسرش بازستاند و حتي هنگامي که توصيف زيبايي زن از حد گذشت و به کورش پيشنهاد کردند که حداقل فقط يک بار زن را ببيند، از ترس اين که به او دل ببازد، نپذيرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به يکي از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد.

اما اراسپ خود عاشق پانته­آ گشت و خواست از او کام بگيرد، به ناچار پانته­آ از کورش کمک خواست.  کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجيبي بود و به شدت شرمنده شد و در ازا از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوي ايران فرا بخواند.

هنگامي که آبرداتاس به ايران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردي کوروش برخود لازم ديد که در لشکر او خدمت کند.
مي­گويند هنگامي که آبراداتاس به سمت ميدان جنگ روان بود پانته­آ دستان او را گرفت و در حالي که اشک از چشمانش سرازير بود گفت: «سوگند به عشقي که ميان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردي که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق­شناس ببيند. زماني که اسير او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند و نيز نخواست که مرا با شرايط شرم آوري آزاد کند بلکه مرا براي تو که نديده بود حفظ کرد. مثل اينکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته­آ بر سر جناز? او رفت و شيون آغاز کرد. کوروش به نديمان پانته­آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته­آ در يک لحظه از غفلت نديمان استفاده کرد و با خنجري که به همراه داشت، سين? خود را دريد و در کنار جسد همسر به خاک افتاد و نديمه نيز از ترس کورش و غفلتي که کرده بود، خود را کشت.

هنگامي که خبر به گوش کوروش رسيد، بر سر جنازه ها آمد. از اين روي اگر در تصوير دقت کنيد دو جناز? زن مي­بينيد و يک مرد و باقي داستان که در تابلو مشخص است و بدين گونه است که کسي با نيکنامي در تاريخ جاودانه مي­شود.


نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
سعيد جعفري (1389/01/11 12:10:49)

انشااله که باز هم کورش مانندي براي ايران پيدا شود

+



سينا فرمانیه (1389/01/11 11:33:28)
امان از عشق


 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM