جـــولـى ـ


تعداد بحث های ایجاد شده: 192
امتیاز بحث های ایجاد شده: 0

تعداد بازدید: 395
امتیاز بحث: 3

خداي بزرگ به ما کادويي ميدهد. مثلآ يک جلد کتاب
1388/11/04

ميفرمايد: ميداني اين چيست؟
مي گوييم: نه
مي فر مايد:اين يک هديه است.بازش کن.
بازش مي کنيم
قلمي به دستمان ميدهد. ميداني اين چيست؟
پاسخ مي دهيم : نه
هيچ نمي دانيم جز آنچه تو به ما آموختي.
نوشتن مي داني؟
نمي دانم
دستها يمان را مي گيرد و مي فر مايد بنويس:  بسم الله الرحمن الرحيم
تقديم به خداي بخشنده مهربان
امضاء کن
چگونه؟
نامت را بنويس
حالا آنرا کادو کن.اينطور......
دستهايمان را مي گيرد و با کمک دستان پر مهرش کادو مي کند 
حال آنرا به من باز گردان
چشم مي گوييم و آنرا باز پس مي دهيم . هديه را مي گيرد به وجد مي آيد .
مي پرسد اين را براي من گرفتي؟ چقدر زيباست. چقدر زحمت کشيده اي .به پاس اين همه خوبي تو ترا در بهشتي مصفا جاي ميدهم .که بهشت شايسته نيکو کاران است. در آغاز مات و مبهوت نگاهش مي کنيم . مي خواهيم بگوييم اين هديه را ما تهيه نکرده ايم .آنرا شما به ما داديد . ما نوشتن نمي دانستيم شما دستهايمان را گرفتيد و نوشتيد .
ما کاري نکرديم تنها شاهد شما بوديم .نگاهش مي کنيم آنقدر به وجد آمده است آنقدر خشنود و راضي است که اين همه را از ياد مي بريم. در شادي و رضايتش غرق مي شويم. مغرور مي شويم. سرمان را بالا مي گيريم و مي گوييم: بار خدايا بخاطر تست که اين همه کار کرده ايم. بسيار سختي کشيديم .رنج ديديم تا توانستيم اين هديه را برايت تهيه کنيم.بخاطرش مصائب زيادي را تحمل کرديم و...... خداي بزرگ متواضعانه پنهان مي شود تا احساس غرور کنيم .حتي به يادمان نمي

نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
MaRy ... (1389/01/03 0:22:30)
خداي بزرگ متواضعانه پنهان مي شود تا احساس غرور کنيم .حتي به
يادمان نمي آورد که هر آنچه بوده و هست از آن او بوده.


ساناز statistics (1388/11/04 21:29:50)

حديث قدسي :

اگر بندگان مي دانستند که چقدر مشتاق آنها هستم هر آيينه از شوق جان مي سپردند



 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM