رامتين رحمانی نژاد


تعداد بحث های ایجاد شده: 13
امتیاز بحث های ایجاد شده: 10

تعداد بازدید: 1079
امتیاز بحث: 0

نقد فيلم لئون حرفه اي
1387/04/01

لـــــئون(LEON) کارگردان: لوک بسون – بازيگران : ژان رنو ، گري الدمن ، ناتالي پورتمن – فيلمنامه : لوک بسون – مدير فيلمبرداري : تي يري آربوگاست – موسيقي : اريک سرا – 105 دقيقه محصول 1994 آمريکا داستان آخرين فيلم لوک بسون کارگردان فرانسوي و سازنده فيلمهايي چون قطار زير زميني و نيکيتا در منهتن نيويورک ميگذرد.او آدمکشي حرفه اي و خطرناک است آدمي که تنها به حرفه اش مسلط و به زندگي سالم علاقه مند است : شير مي نوشد ، ورزش ميکند و گلدانش را هر روز آب ميدهد .روزي خانواده اي مورد حمله قاچاقچيان مواد مخدر قرار ميگيرد و همه جز دختر خانواده به قتل مي رسند .دخترک به لئون پناه مي برد و متوجه ميشود لئون يک آدمکش حرفه اي است از او ميخواهد به او تير اندازي ياد بدهد تا بتواند انتقام خانواده اش را بگيرد لئون محبت پدرانه اي نسبت به دخترک در خود احساس مي کند . ظاهرا قصه رنگ و رو رفته اي است اما تسلط بسون بر حرفه اش ، کارگرداني ، بازيگري ، لوکيشن و فيلمبرداري عالي است دست به دست هم ميدهند و لئون را به فيلمي ديدني بدل ميکنند :تلفيقي هنرمندانه از سينماي اروپا و آمريکا در سبکي يگانه . اين هم لينکهاي دانلود فيلم از رپيدشير : http://rapidshare.com/files/103496715/lion.part1.rar http://rapidshare.com/files/103496936/lion.part2.rar http://rapidshare.com/files/103497234/lion.part3.rar http://rapidshare.com/files/103497538/lion.part4.rar http://rapidshare.com/files/103497822/lion.part5.rar http://rapidshare.com/files/103498101/lion.part6.rar http://rapidshare.com/files/103498368/lion.part7.rar http://rapidshare.com/files/103498475/lion.part8.rar

نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
 رضا آسیایی (1387/04/13 10:33:29)
به نظر من اين دوگانگي شخصيتي از نظر روانشناسي اجتماعي - شخصيتي بايد در لئون وجود مي داشت. در طول فيلم متوجه کمي از گذشته ي اون مي شويم. و مي فهميم که لئون عاشق بوده و اولين نفري که کشته پدر عشقش بوده. پس اين آدم کشي که ما مي بينيم اول يه آدم عاشق بوده که يه دفعه تغيير شخصيت ميده. حضور ماتيلدا باعث ميشه نيمي از شخصيتش به وضعيت سابق برگرده. همين باعث يه دوگانگي ميشه. و باز هم به نظر من واقعا شخصيت اون از اين لحاظ بسيار خوب پرداخت شده و خود ژان رنو هم با تيپ شخصيتي که داره از عهده ي ايفاي اون به خوبي براومده.


عالم Alem ... (1387/04/13 7:52:42)
دروووووووووووووووووووووود من فکر کنم اقا رضا همه چيزو گفته و چيز خاصي نمونده ولي بنظر من يک دوگانگي شخصيتي توي نقش لئون وجود داره و اينو نشون مي ده اگه اين آدم دلش مي خواست مي تونست بهتر از اين عمل کنه که به نظر من حلقه مفقوده اين فيلم همينه . من اينو بعد از چند بار ديدن فيلم فهميدم


رامتين رحمانی نژاد (1387/04/12 13:53:47)
آره ، ولي اين يه اصل نيست . بازيگراني هستن که بازي خودشون رو ارائه ميدن ، و به تنهايي فيلم رو بالا مي برن ؛ ولي اين بازيگران خيلي کم هستن مثل همين آل پاچينو ، مارلون براندو و ... . به نظر من تعداد فيلماي ضعيفي که بازيگراي بزرگ بتونن اونا رو نجات بدن خيلي کمه . ناگفته نمونه که اين فيلم موسيقي بي نظيري هم داره که ميشه گفت به اندازه خود فيلم معروفه .


 رضا آسیایی (1387/04/12 8:30:45)
حرف شما در فيلم هايي نظير اين فيلم کاملا متين. اما در بعضي فيلم هاي ديگه اينطور نيست. مثلا فيلم وکيل مدافع شيطان خيلي خوب پرداخ نشده اما بازي زيباي کيانو ريوز و بازي فوق العاده آل پاچينو اون رو به يکي از ديدني ترين فيلم هاي تاريخ سينما تبديل کرده. فيلم لئون از قدرت يه کارگردان مثل لوک بسون بهره برده. کارگرداني که به طرز عجيبي قدم به قدم فيلم رو با تدبير بالايي پيش برده و هيچ کم و کاستي رو در فضا و محتوا نگذاشته. فيلم از احساس بالايي برخورداره و همينطور روند منطقي اون به مخاطب کمک مي کنه فضا ها رو به تدريج درک کنه و جلو بره. فيلم به خوبي روايتي خطي رو دنبال کرده و هيچ نيازي نداشته تا مثل خيلي از فيلم هاي ديگه براي جبران کمبودهاي خودش از ابهامات استفاده کنه. اتفاقاتي که در سرتاسر داستان ميافته مخاطب رو ميخکوب ميکنه. شخصا حتي تا بار چهارمي که فيلم رو ديدم تا آخر فيلم يک بار هم از جلو صفحه مانيتور تکون نخوردم. اتفاقات دست به دست هم ميدن و حوادث جالبي آفريده ميشه و در نهايت يه جنايتکار حرفه اي که اون هم بر اساس شرايط زندگيش به اين راه کشيده شده موجود فوق العاده مهربوني از آب در مياد که همه ي سعي خودش رو براي نجات يه دختر بچه انجام ميده و در آخر هم جونشو در اين راه از دست ميده. ضعف شخصيت پردازي در فيلم وجود نداشت. همه ي کاراکتر ها به خوبي تا آخر فيلم خصوصياتشون رو حفظ کرده ان. مثلا خود لئون در سکانس آخري که حضور داره هم هوش سرشار خودش رو در کشتن گري اولدمن نشون ميده. و گري اولدمن هم حتي در همون لحظه باز شخصيت عجيب و خونسرد خودش رو حفظ مي کنه. و يکي از نکات برجسته ساز فيلم هم بازي فوق العاده گري اولدمن ( در فيلم نامش استنسفيلد است ) بود. نگاه هاي اين بازيگر در طول فيلم و مخصوصا سکانس کشتار خانواده ي ماتيلدا در سينماي هاليوود به شهرت رسيد. و در کل همه ي عوامل فيلم دست به دست هم دادند تا اين فيلم از جذابيت خاصي برخوردا شود و جايگاه ويژه اي در تاريخ سينماي هاليوود به دست آورد.


مهدي دلپسند (1387/04/05 2:47:53)
من با رامتين موافقم چه بسا بازيگران بزرگي که در يک فيلم به کارگرداني ضعيف هيچ وجهي از بازي خودشون رو نميتونن اراعه بدن


رامتين رحمانی نژاد (1387/04/03 14:50:1)
خيلي ممنون رضا جان . اطلاعات خيلي جامعي بود . به نظر من توي اينجور فيلمهاي بزرگي ، فقط و فقط کارگردان هست که ميتونه موفقيت يا عدم موفقيت فيلم رو تعيين کنه . اگه کارگردان ديد اشتباهي از فضاي داستان داشته باشه ، نه تنها فيلم خودش رو خراب ميکنه ، بلکه هنر يازيگرها رو با وجودي که با تمام احساس بازي کردن به هدر ميده .


 رضا آسیایی (1387/04/03 4:59:17)
اين فيلم با آن شروع ساده و تكراري ولي جالب، قصد دارد ما را به بطن قهرمانش كه يك آدمكش حرفه ايلطيف و خاص است، ببرد و با او آشنا كند؛ با شخصيتي كه نوشيدني هميشگي اش شير است و در خشونت، هوش و تيزي، رودست ندارد. به نظر مي رسد كارگردان به هدف خود رسيده باشد چون ما همان آغاز فيلم، جذب او، رفتارش و شغلش مي شويم. اما اين همه ي ماجرا نيست. فيلم در جايي به خود مي آيد و مسيرش را به سوي پايان فيلم تغيير مي دهد و از جايي مي رود كه ما انتظارش را نداريم. او دلبسته ي دختر كوچكي در همسايگي اش مي شود كه پدر، نامادري و برادر كوچكش توسط پليس فاسدي كه در معاملات مواد مخدر خود را صاحب سهم مي داند ( با بازي گري اولدمن ) كشته مي شوند. دختر كوچك ( ناتالي پورتمن ) به حرفه اي پناهنده شده و آدمكش سنگدل و ويژه با بازي بسيار خوب و تازه ي ژان رنو، كه از ويژگي ها و اركان اصلي در جذب مخاطبان است، پس از درگيري هاي دروني، تسليم حس كمك و برقراري ارتباط عاطفي ( كه در طول روزهاي پس از آن، شكل محكم تري به خود مي گيرد) مي شود. هر چند شكل و چارچوب فيلم همچون ديگر آثار آمريكايي و هاليوودي، بشدت برنامه ريزي شده، محكم و غير قابل تغيير است ( ويژگي هايي كه به نظر من عامل دفع بسياري از مخاطبان جدي سينما و فيلم هاي سينمايي است ) اما شايد شخصيت اروپايي كارگردان و به كار گيري يك بازيگر فرانسوي و داستاني شايد رمانتيك، اين فيلم را از نمونه هاي مشابه هاليوودي خود تا حدي جدا كرده و حساب ديگري براي آن بگشايد. اين البته نخستين بار نيست كه يك كارگردان فرانسوي با يك داستان و موضوع آمريكايي فيلمي مي سازد. اين شيوه اي تقريباً معمول و مقبول است كه كارگردانان اروپايي ( پس از يك جدال نابرابر و هميشگي كه با سينماي قدرتمند هاليوود و آمريكا به سينماهاي كشورهايشان دارند ) پس از آنكه به اسم و رسمي نسبي در عرصه ي بين المللي رسيدند،‌ بخت خود را با يك موضوع آمريكايي نيز بيازمايند تا علاوه بر سودهاي مادي فراوان ناشي از پخش در سينماهاي آمريكا، از اعتبار بين المللي شدن نيز برخوردار گردند. ( از ديگر نمونه ها كه اتفاقاً شباهت بسياري هم به كارگردان فرانسوي دارد، كارگردان مكزيكي رابرت رودريگزاست كه فيلم كم هزينه، كوچك و عامه پسند « ال مارياچي » ( نوازنده ي خياباني ) او منجر به شناخته شدن و پذيرفته شدنش در هاليوود و ساختن چند فيلم از جمله « دسپرادو » ، « از شام تا بام » (، « بچه هاي جاسوس » و ... شد ) لوك بسون كارگردان جوان و خوش قريحه ي فرانسوي پس از ساختن چندين فيلم سينمايي موفق ( هم از نظر فرم و هم از نظر موضوع ) نخستين تجربه اش را در ساختن فيلمي با داستان، ‌موضوع و ساختي آمريكايي، با كارگرداني فيلم «نيكيتا» به دست آورد. اين فيلم با بازي خوب بازيگر نقش نيكيتا، آن پاريلو ( كه از قضا در آن زمان همسر كارگردان نيز بود ) فيلمي جذاب و سرحال بود كه بويژه جوانان فرانسوي از آن استقبال كردند. لوك بسون كه تماشاگران ايراني او را با فيلم خوب «آخرين نبرد » شناختند، پس از آن چندين فيلم موفق ديگر ساخت كه باعث كسب اعتبار فراواني براي او شد. فيلم هاي « مترو » ، «‌آبي بزرگ » ، « نيكيتا » و ... فيلم هايي بودند كه هم از نظر شكل بصري و هم از نظر موضوع و داستان قابل توجه اشان، تفاوتهاي زيادي با ساخته هاي ديگر كارگردانان فرانسوي داشت. نگاه فلسفي و جوان و با نشاط او به موضوعات باب روز و انرژي فراوان و تازگي صحنه هاي فيلم هايش، او را بدل به استعداد جواني كرد كه بازارهاي جهاني فيلم، منتظر او بودند. نخستين فيلم بلند بسون «آخرين نبرد » موضوع جسورانه اي را دست مايه قرار داده بود. اين فيلم با ساخت محكم و حرفه اي خود زمينه ساز ورود او به دنياي حرفه اي سينما بود. فيلم بعدي بسون « مترو» بود كه آن را در فرانسه ساخت. فيلم ديگر او «آبي بزرگ » ‌فيلم خاصي بود كه توسط كمپاني فوكس قرن بيستم ساخته شد. شكل دوگانه ي اين فيلم ( اين دوگانگي در بيشتر آثارش به چشم مي خورد) براي شخص من قضاوت سهل و آسان را در مورد آن سخت و ناممكن مي كند. نمي توانم با قاطعيت اين فيلم را يك فيلم هنري خوب و قابل توجه يا يك فيلم حرفه اي با ساختي هاليوودي و در نهايت معمولي بدانم. با تكيه بر روش نوين او در فيلم سازي و تجارب به دست آمده، فيلم بعدي بسون يعني فيلم « حرفه اي »كه يكي از موفق ترين كارهاي اوست، در سال 1994 ساخته شد. اين فيلم به ارتباط ميان يك آدمكش حرفه اي و دختر بچه اي مي پردازد كه خانواده اش را از دست داده است. اختلاف زيادي كه بين ظاهر و شخصيت يك آدمكش حرفه اي و يك دختربچه وجود دارد ، عامل اصلي جذابيت فيلم بود كه با ساخت مناسب و ريتم متناسب با موضوع و بويژه بازي بسيار خوب ژان رنو در نقش لئون، فيلم را به يك فيلم خوب و جذاب تبديل كرده بود. فيلم به يك موض


 رضا آسیایی (1387/04/03 4:56:14)
نقد فيلم : فيلم با ماموريت لئون شروع مي شود . او بايد يک قاچاقچي مواد مخدر را بکشد . کارش را به بهترين نحو انجام مي دهد وبه خانه اش بازمي گردد. لئون ( ژان رنو ) يک قاتل حرفه اي است . کار وي کشتن افرادي است که توسط واسطه اش توني به وي معرفي مي گردد. لئون عاري از هر گونه احساس و محبت و علاقه است ، تنها غذاي او شير است . هرگاه که احساس گرسنگي مي کند شير مي نوشد . شبها روي کاناپه و با عينک آفتابي به صورت نشسته مي خوابد . تنها زندگي مي کند و کارش قتل است . اما در عين گرفتن جان ديگران به مراقبت از جان يک گل علاقه دارد که اين گلدان را هر روز در زير نور آفتاب قرار داده و برگهايش را با آب نوازش مي کند . اين تنها سرگرمي و دلبستگي اوست . تمامي اين مشخصات ، ويژگي هاي لئون است که اين نقش را ژان رنوي فرانسوي به بهترين شکل ممکن بازي مي کند. شايد به غير او تنها خود او بود که مي توانست اين نقش را بازي کند . در همسايگي لئون خانواده اي با 3 فرزند زندگي مي کند . پدر و مادر قاچاقچي مواد مخدر هستند . دختر کوچک خانواده ماتيلدا نام دارد که مورد ضرب وشتم هميشگي پدر است . ماتيلدا از والدين خود متنفر است و تنها اميد و عشق او به برادر 4 ساله اش است . پس از آن ماموريت ابتدايي لئون که با کشت و کشتار متعارف در فيلم هاي اکشن همراه است ، داستان فيلم به کلي دگرگون مي شود . در راه بازگشت به خانه لئون با ماتيلدا روبرو مي شود و صحبت هاي رد و بدل شده بين آنها مسبب ايجاد رابطه بين آن دو مي گردد . مواد مخدري که پدر ماتيلدا در راديوي منزلش پنهان کرده بود توسط افراد رئيس باند قاچاق ( استنسفيلد ) که در اداره ي امنيتي پليس هم مشغول به کار است و يک رواني به تمام عيار مي باشد کشف مي شود و او به همين دليل تمامي اعضاي خانواده را به رگبار مي بندد ، به غير از ماتيلدا ! زيرا او براي خريد شير به فروشگاه رفته بود . در راه بازگشت به خانه ماتيلدا که با پيکر بي جان پدرش در جلوي درب منزل روبرو مي شود مستقيما به سمت خانه ي لئون مي رود و از او کمک مي خواهد . در اين صحنه ي بسيار زيبا ، لئون از پشت درب به ماتيلدا نگاه مي کند و صورت گريان و وحشت زده ي او را مي بيند ، اما او که هيچ احساسي ندارد و مدت هاست که عشق و عاطفه را فراموش کرده در ترديد و بي تفاوتي براي باز کردن درب به سر مي برد و اين حالت را با خاراندان پشت گوش خود به بهترين صورت به بيننده منتقل مي کند . اما روزنه ي اميد پيدا مي شود و لئون در را به روي ماتيلدا مي گشايد و نور چهره ي ماتيلدا را فرا مي گيرد . بعد از آرام شدن ماتيلدا ، وي که به حرفه ي لئون پي برده است از او تقاضا مي کند که قاتل برادرش را بکشد ، اما لئون نمي پذيرد ، بنابراين از او مي خواهد که راه و رسم آدم کشي را به او بياموزد تا خود انتقام برادرش را بگيرد . بعد از رد و بدل شدن مکالمات بين لئون و ماتيلدا بالاخره لئون قبول مي کند و فيلم وارد مرحله ي تازه اي مي شود . در اين مکالمات جالب ترين جمله اين بود که لئون به ماتيلدا مي گويد که تو هنوز براي اين کار کوچکي ، اما ماتيلدا در جواب مي گويد : من بزرگ شدم ، فقط بايد کمي سنم بيشتر بشه . و لئون مي خندد و مي گويد : من سنم به اندازه کافي بزرگه ، اما بايد بزرگ بشم !!! لئون کسي که نمي داند بايد پتو را باز کرده و روي ماتيلدا بکشد و کسي که شب بخير گفتن بلد نيست ، کسي که در شب اول ورود ماتيلدا تصميم به قتل وي مي گيرد و حتي اسلحه را تا بالاي سر ماتيلدا برده بود ، ناگهان روحي تازه در وي دميده مي شود و دوباره عشق در زندگي وي معنا مي يابد . لئون در جواني عاشق دختري شده بود ، اما پدر دختر پس از مخالفت ازدواج آن دو دختر خود را به قتل مي رساند و لئون از ديدن اين صحنه شوکه مي شود پدر دختر را مي کشد و از آن به بعد به يک قاتل حرفه اي بدل مي شود . بعد از گذشت فيلم قاتل برادر ماتيلدا ( استنسفيلد ) براي کشتن لئون به خانه ي او مي آيد . لئون ماتيلدا را از طريق هواکش خانه فراري مي دهد و يکي از احساسي ترين صحنه هاي فيلم در اين سکانس خلق مي شود . سکانسي که يک قاتل حرفه اي و بي احساس ، با تمام احساس ، عشق و علاقه خود را به ماتيلدا با گفتن : دوستت دارم ماتيلدا ، ابراز مي کند و ماتيدا نيز با صورتي معصوم پاسخ مي دهد : منم دوستت دارم لئون . لئون خود نيز در حال فرار است و به طرف درب خروجي ساختمان مي رود . که در اين صحنه کارگردان مجددا از نور استفاده مي کند ، نوري که نويد بخش آزاديست . اما استنسفيلد از راه مي رسد و از پشت به لئون شليک مي کند . لئون که ضامن نازنجک هاي روي بدنش را درآورده است آن را به دست استنسفيلد مي دهد و مي گويد اين هديه اي از طرف ماتيلداست . و با هم به جايي مي روند که بايد بروند . در اين سکانس کارگردان به نوعي لئون را به


 رضا آسیایی (1387/04/03 4:54:37)
مشخصات فيلم: نام فيلم : لئون حرفه اي (The Professional) کارگردان : لوک بسون (Luc Besson) موزيک : Eric Serra ويرايش فيلم : Sylvie Landra جلوه هاي ويژه : Nick Allder , Al Griswold بازيگران : ژان رنو (Jean Reno) در نقش لئون ، گري اولدمن (Gary Oldman)در نقش نورمن استنسفيلد ، ناتالي پورتمن(Natalie Portman) در نقش ماتيلدا ، دني آيلو (Danny Aiello) در نقش توني ، پيتر اپل (Peter Appel) در نقش ماکي ، ويلي وان بلود(Willie One Blood)در نقش مامور استنسفيلد ، دان کريک (Don Creech I) در نقش مامور، کيت ا گلاسکو (Keith A. Glascoe) در نقش مامور ، رادولف اسکات (Randolph Scott (II) در نقش مامور، ميشاييل بادالکو(Michael Badalucco) در نقش پدر ماتيلدا ، الن گرين (Ellen Greene) مادر ماتيلدا ، اليزابت ريگن (Elizabeth Regen) در نقش خواهر ماتيلدا ، کارل جي ماتوسويچ (Carl J. Matusovich) در نقش برادر ماتيلدا .


 رضا آسیایی (1387/04/03 4:50:48)
سلام. متاسفانه نقد چند صفحه اي که نوشته بودم با رفتن برق از بين رفت ( همرا با مقدار زيادي از الاعات حياتي سيستمم :(( ). به همين دليل نقدي رو که از وبلاگ سينماي جهان در اين مورد داشتم رو فعلا مي گذارم تا ذهن بچه ها نسبت به فيلم باز تر بشه و يواش يواش و پا به پاي هم در مورد فيلم بحث کنيم.


 1 2  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM