مهرتا افشاری


تعداد بحث های ایجاد شده: 2
امتیاز بحث های ایجاد شده: 3

تعداد بازدید: 559
امتیاز بحث: 1

بهروز ياسمي
1388/06/29

شاعر معاصر و دوست داشتني

خيلي زيبا مي نويسه


نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
فرهـــــــاد ... (1388/12/20 23:30:55)


مهرتا افشاری (1388/06/29 22:1:24)

خواب...

اي نگاهت نخي از مخمل و از ابريشم

چند وقت است که هر شب به تو مي انديشم

 

به تو آري ، به تو يعني به همان منظر دور

به همان سبز صميمي ، به همبن باغ بلور

 

به همان سايه ، همان وهم ، همان تصويري

که سراغش ز غزلهاي خودم مي گيري

 

به همان زل زدن از فاصله دور به هم

يعني آن شيوه فهماندن منظور به هم

 

به تبسم ، به تکلم ، به دلارايي تو

به خموشي ، به تماشا ، به شکيبايي تو

 

به نفس هاي تو در سايه سنگين سکوت

به سخنهاي تو با لهجه شيرين سکوت

 

شبحي چند شب است آفت جانم شده است

اول اسم کسي ورد زبانم شده است

 

در من انگار کسي در پي انکار من است

يک نفر مثل خودم ، عاشق ديدار من است

 

يک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگي اش

مي شود يک شبه پي برد به دلدادگي اش

 

آه اي خواب گران سنگ سبکبار شده

بر سر روح من افتاده و آوار شده

 

در من انگار کسي در پي انکار من است



مهرتا افشاری (1388/06/29 21:59:24)
غزل خداحافظي

اي آفتاب به شب مبتلا خدا حافظ

غريب واره دير آشنا خدا حافظ

 

به قله ات نرسانيد بخت کوتاهم

بلند پايه بالا بلا خدا حافظ

 

تو ابتداي خوش ماجراي من بودي

اي انتهاي بد ماجرا خدا حافظ

 

به بسترت نرسيدند کوزه هاي عطش

سراب تفته چشمه نما خدا حافظ

 

« ميان ماندن و رفتن درنگ مي کشدم »

بگو سلام بگويم - و يا خدا حافظ -

 

اگر چه با تو سرشتند سرنوشت مرا

ولي براي هميشه تو را خدا حافظ



 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM