UnExPected Error Blue Screen


تعداد بحث های ایجاد شده: 25
امتیاز بحث های ایجاد شده: 23

تعداد بازدید: 1161
امتیاز بحث: 13

كل كل منظوم
1388/04/17

در اين وادي سهمگين و غريب
كه ني اندرش يك نفر جز پليد ! (بين خودم و رويا و آتنا !)
بخوانم جنان شعر كز وزن ان
ّنسايد زمين هم بماند زمان


نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
حسين م (1390/03/31 0:55:1)

????? ?? ? ?? ????? ????? .... ???? ????? ???? ????? ...

??? ??? ???? ???? ?? ?? ?!! ... ?????? ???? ? ??? ?? ?? ...

???? ?? ?????? ????? .... ! ..... ?? ???? ???? ???? ????? ?? ?? ???? 

crack


Roya (1389/10/29 20:2:31)

خوبم اميد جان مثل هميشه

آره زمونه بي بد نميشه

سبکم قديميست ولي قشنگه

دوسش دارم باهام يه رنگه

------------------------------

بدان اي اميد تازه اندر جنگيم

ما خود پير و باني اين کل کليم

دوستاني داريم چون اتنا

اين يار با وفا و بي ريا

بسي گريزانديم کساني چون شما

پوران مدعي ليک پا در هوا

آمدي که خوش آمدي/ باش تا  بگردانيم

ليکن بدان اي جوان/آن شود که ما بچرخانيم



اميــــــــــــد رهـــــــــــــــــــا (1389/10/18 16:2:40)

رويا  درود ! حال شما  ؟ خوب يا بدي ؟

گويا  هنوز خوبي   و  قهر  با بدي ؟

 

 من شعر گفتم و کسي جواب مرا نداد

حالا که آمدي و در ِ اين بحث  را زدي ـــ

 

بگذار بگويم که اينجا چگونه است

بد آمدي  عزيز دلم … بد آمدي ،  بدي

 

..

با  شرط آن که  وضو را ادا کني

داخل بيا ! که خودي نخ نما کني  ..

 

اين را به دل نگير ...زبانت قديمي است

حتي بداهه ي بي بيانت قديمي است



Roya (1389/10/18 11:30:30)

 بسي بگذشت بر ما اين زمانه

نبوديم اين جماعت شد کلافه

 

 بگفتم باز آيم بر سر ذوق

سرايم شعري اکنون في البداهه

 

نبوديم مدتي ليکن دلم مي خواست

دلم مي خواست کل کل با نقاره

 



اميــــــــــــد رهـــــــــــــــــــا (1389/07/23 11:43:8)
درود دوستان
 چند روز قبل يه بداهه گفتم في المجادله ي ((شاعري خوش خيال هستي // نداني زمان ميگذرد بر من بسختي !))
اون روز به دليل ذيغ وقت و مسايلي که قابل ذکر نيست الان تکميل کردم وبه روز مي کنم

در ضمن در پس اين ابيات هيچ انديشه ئ زشتي وجود نداره .باور کنيد .والله!


آتنا ؟ (1389/07/20 13:48:36)

شاعري خوش خيال هستي // نداني زمان ميگذرد بر من بسختي ! ( آقا اميد حيف وقت ندارم )

اقا کورش اين شعر از خودت بود ؟!!!  توي اين بحث بچه هاخودشون شعر ميگن ولي شعرتون قشنگ بود حالا من يه جواب کوچولو ميدم :

صد هزار عاشق نرسيده از هم گردند جدا...گر بگيرند شيوه ي جنگ و جفا...بگردد همه عشق و محبت ها فنا



داريوش بزرگ (1389/07/20 11:15:44)
 رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه هاي آتشين ، وز خنده هاي دلنشين
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در پيش چشمش ساغري ، گيرم ز دست دلبري
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بيمارش کنم
بندي به پايش افکنم ، گويم خداوندش منم
چون بنده در سوداي زر ، کالاي بازارش کنم
گويد ميفزا قهر خود ، گويم بخواهم مهر خود
گويد که کمتر کن جفا ، گويم که بسيارش کنم
هر شامگه در خانه اي ، چابکتر از پروانه اي
رقصم بر بيگانه اي ، وز خويش بيزارش کنم
چون بينم آن شيداي من ، فارغ شد از احوال من
منزل کنم در کوي او ، باشد که ديدارش کنم


اميــــــــــــد رهـــــــــــــــــــا (1389/07/15 13:3:1)
هيچ کس نيست ، هميشه ساکت است اينجا
چه کار کنيم کسي نيست قد  ما والله


اميــــــــــــد رهـــــــــــــــــــا (1389/06/21 20:31:28)

مثل هق هق بود شعر آخرت

خاک هر چه شاعرست  توي....



تو و پيروزي ... بعد.. در اين ماجرا ؟

شعر مي گويي براي ما بلا؟!



آب دريا هازيادت نيست نيست

گل به اندازه گواهت نيست نيست



من خودم اينجا نجاتت مي دهم

قطره اي آب حياتت مي دهم

حرف ها دارم برات شعر وار
پيش خود امنيتي ، چون سايه سار

سبک تو هر چيز باشد شعر نيست
سبک تو جز  تپ تپ و آجير چيست ؟

راستي اين دوستان هم نيستند
بايگاني ها که دايم  نيستد

يک نفر حتي ندارد حرف نو
حقشان يک مشت آب و نون ِ جو

تا يکي پيدا شود من مانده ام
تا بيايـــــيد  تا  ابد آمده ام







آتنا ؟ (1389/06/17 23:52:21)

(آقا حسين ) کار ما نيست حرف پشت سر ... گر آگه نيستي شو آگه اي پسر !

آقا اميد  

گر  ز  دريا  آب را  بيرون  کني

گر ز  دشت ها گُل را بيرون کني

///

ما   شويم    پيروز   اين     ماجرا

چه در صلح  چه  در  جنگ و  جفا

///

نيست   آگه    کسي   از   سبک  ما

هيچ  کس    نيز   نداند    اسرار  ما

///

ظالم    از    مظلوم   کي    داند   کسي

دختر   همي گُل   باشد  و   پسر  خسي



 



 



 1 2 3 4 5  >>  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM