1387/10/16

آيا ما امام خود را ميشناسيم ؟

آيا راههاي شناخت او را ميدانيم؟

آيا واقعا" مي دانيم منتظر چه كسي هستيم؟

 

وقتي به ما مي گويند يك شخصيتي مهم مانند يك دكترفوق تخصص و يا يك روحاني محله ويا شهردارو يا استاندار شهرمان قصد دارد به خانه ما بيايدما چه مقدماتي را براي ورود او آماده مي كنيم؟ بديهي است هر چه شناخت ما از او كاملترباشد تلاش ما نيز در آماده كردن همه شرايط يك پذيرائي خوب و مطلوب بيشتر خواهد شد.اين يك امر طبيعي مي باشد كه هر كس درمقابل يك شخصيتي كه سابقه ذهني مثبت ما را حتي در منظر مادي و روابط ساده اجتماعي به همراه داشته است انگيزه يك برخورد خوب و عالي را به ارمغان مي آورد.

اكنون ببينيم اماممان كيست و ما منتظر چه كسي هستيم.

هر كسي وقتي در خلوت به فكر فرومي رود و جواب اينگونه سوالها را در ذهن جستجو مي كندالبته حتي يك فرد عادي به نتايج زيبائي مي رسد.

وقتي بال وپر انديشه را گشوده و به گذشته پر ميكشيم مي بينيم كساني بوده اند كه با علم به قرآن و كتب ديگر اديان خبر از وجودشخصي را داده اند كه در آخر الزمان عدالت كامل را برقرار مي كند. حال بايد از خود بپرسيم اين شخص چه كسي بايد باشد و چه قدرتي بايد داشته باشد تا بتواند در جهان كنوني بر افراد خبيث كه مانع اجراي عدالت كامل هستند مسلط شود.

آيا ذهن ما بطور طبيعي خبر از فردي با قدرت اللهي را نمي دهد.

كسي كه داراي قدرت اللهي مي باشد يعني خداوند پشتيبان كامل او است نبايد كسي باشد كه داراي سابقه ذهني مثبت  در انديشه ما باشد؟ او بايد فردي كامل باشد كه از نظر خدا تاييد شده باشد. خدا چه كسي را تاييد مي كند ؟

كسي را تاييد مي كند كه هيچ گونه تعلق مادي ندارد و وجودش باعث مباهات تمام آفرنيش آسمان و زمين مي باشد.

وقتي ما در زندگي عادي خود به مشكلاتي برخورد مي كنيم كه واقعا" به تنگ مي آييم و چاره ما بيچاره مي شود اولين چيزي كه به ذهن ما مي آيد اين خواهد بود كه اي كاش يك نفر به من كمك مي كرد.

خداوند اين جمله (اي كاش يك نفر به من كمك مي كرد)را از اول آفرينش مي دانست و از سر رحمت خود پايان تاريخ را بوسيله ذخيره فردي كامل و اللهي كه فرمان او را اجرا مي كند به نيكي به آخرميرساندو به افراد صالح مي سپردو پيامش را به آفرينش ميرساندكه حق پيروز است و باطل نابود شدنيست . پس ذخيره خدا در روي زمين بايد فردي باشد كه هر كس در حضورش احساس امنيت و آرامش مي كند چون مي داند كه او دروغ نمي گويد، تعلق مادي ندارد تا بخاطر آن به منافع شخصيش فكر كندو باعث گمراه شدن افراد شود، او يك چهره اللهي است در روي زمين و باعث روشني زمين است . پس هر كس با حضور او به آرامش ميرسدچون ميبيند او راه رسيدن به خدا را نشان مي دهد.

او كسي است كه شاهد تولدپدران ما بوده است و مي دانسته كه مني كه الان وجود دارم به چه علت وجود دارم و شما نيز.

او تولد پدران يارانش را شاهد بوده و مي دانسته پدران يارانش چه كساني بوده اند و پدران يارانش را جهت بوجود آمدن يارانش از خطرات محافظت مي نموده است . آيا ما به چنين شخصي از نظر فطرت شخصيمان احتياج نداريم؟

پس اگر ما منتظر آمدن چنين فردي هستيم بايد خود را مانند او كنيم يعني هر چه را دوست دارد ما هم دوست داشته باشيم و از هر چه بيزار است ما هم از آن دوري كنيم كه خواست او خواست خداست و خواست خدا خواست اوست ، اين تنها وظيفه همه افراد محتاج به عدالت كامل است وغير آن نيست.

حاشيه:

آيا افرادي را ديده ايد كه روش زندگيشان بسمت خوشگذراني ، ماهواره ، هر نوع موسيقي ، حركت ماشينهاي مدل بالا با پخش موسيقي با صداي بلند،

اسرافكاري هاي بي رويه ، كساني كه دروغ را ابزار تجارت و زندگي خود نموده اند ، كساني كه نماز را در حاشيه زندگي خود قرار داده اند ، كساني كه تحصيل را براي بدست آوردن ثروت و ماديات  انتخاب مي نمايند نه براي رضاي خدا ،  كساني كه در شرايط سخت زندگي كنوني كه زمان جدا شدن حق از باطل است تحت تاثير همسران خود و بعلت چشم و هم چشمي  دست به هر كاري مي زنند براي بدست آوردن زندگي مرفه و به حلال و حرام توجهي ندارند ، كساني كه فقط اسم مسلمان را براي خود انتخاب كرده اند و به واقعيت آن بي توجه اند ، كساني كه ايمان و تزكيه نفس را به تمسخر مي گيرند ، كساني كه از اسلام جهت منافع فردي و گروهي خود استفاده مي كنند و از حقيقت آن غافلند ،‌كساني كه در خواب سنگين غفلت و جهالت بسر مي برند و بدنبال كشف حقايق نيستند و خود را اصلاح گر مي نامند ، ثروتمنداني كه مال خود را بعلت لياقتشان نزد خدا مي دانند و به آن فخر مي فروشند ، كساني كه مقامات خود را دولتي پايدار از طرف خدا براي خود مي دانند و غاف