امام حسين(ع) در قامت يک اصلاح طلب* يادداشتي از: اسماعيل علوي
?? بهمن ????
نهضت عاشورا تبلور الگوى راهبردى براى جداسازى «حق» از «باطل» است. هنگامى که نمودهاى حق در خدمت اهداف باطل قرار گرفته باشند. آن هنگام که باطل با لفافه حق پوشانده شود و کسانى با بهره جويى از جاذبه حق جولان باطل دهند و از جايگاه سلطه و اقتدار و برخوردار از دسترسى هاى وسيع، ارزش هاى والا و ارجمند را منزوى و بدعت را رواج دهند* امام حسين (ع) در مسير حرکت از مدينه به مکه و از آنجا به کربلا بارها بر اين مضمون تاکيد فرمود: من از روى هوس، سرکشى، تبهکارى و ستمگرى قيام نکرده ام و تنها به انگيزه اصلاح در امت جدم برخاستم. مى خواهم به نيکى ها فرمان دهم و از بدى ها باز دارم و روش جدم و پدرم على بن ابى طالب(ع) را دنبال کنم
کلمه:
نهضت عاشورا مستلزم تاملى فراتر از مرزهاى واقعه نگارى، حماسه سازى، عرفان گويى و يا حاشيه پردازى است. از جمله پرسش هايى که پيرامون اين واقعه سترگ مطرح است اينکه، هدف اباعبدالله الحسين(ع) از جهاد با يزيديان با وجود اطلاع از سرانجام ظاهرى کار چه بود؟ و چرا در اين سفر پرخطر و پرمصيبت علاوه بر مردان، زنان و کودکان را با خود همراه کرد! و يا اينکه اين حرکت از چه اصولى ريشه مى گيرد و ماهيت آن چيست؟نهضت اباعبدالله(ع) هر چه که بود انعکاس و تبلور احساس شخصى نبود و از يک مسئوليت اعتقادى و اجتماعى نشات مى گرفت. همان مسئوليتى که به شکل هاى گوناگون در جريان مبارزات حق طلبانه عينيت مى يابد، با اين تفاوت که در نهضت حسينى(ع) به گونه اى جدى تر و جذاب تر رخ مى نمايد.ديگر اينکه قيام کربلا، واقعه اى دفعى و اتفاقى نبود بلکه در يک پروسه زمانى شکل گرفته و در پيوند با تحولات پس از رحلت پيامبر و تغيير رفتار حکومتگران و انحطاط جامعه مسلمين بود.و ديگر اينکه نهضت اباعبدالله الحسين(ع) موضعى و گذرا نبود، بلکه نقطه عطفى مهم بود که در تاريخ اسلام بلکه تاريخ بشريت ايجاد موج نمود و تاثيرى عميق بر نسل هاى بعدى بر جاى گذارد و تحولات تاريخى متعددى را در انديشه، زندگى و مناسبات اجتماعى مسلمانان به بار آورد. اين مسئله و ساير م1وارد نشان مى دهد، مکتب عاشورا، مکتب جامعى است که سرشار از اهداف بلند و فرازمانى است.فرا رسيدن ايام محرم فرصت مناسبى به دست داده است تا با پرداختن به يکى از ابعاد نهضت حسينى(ع) به پاسخ پرسش هاى پيش گفته نزديک شويم.نهضت عاشورا حادثه بسيار مهمى در تاريخ اسلام بلکه مهم ترين حادثه جهان اسلام است. با اين وجود ابعاد آن آنگونه که بايد واکاوى و تشريح نشده است.اين در حالى است که نهضت عاشورا به تصريح سيدالشهدا(ع) بايستى به عنوان دستور العملى در کليه زمان ها و مکان ها سرمشق مسلمانان قرار گيرد.لازمه به دست دادن الگويى قابل پيروى و کارا از نهضت حسينى (ع) تبيين ابعاد مختلف آن به ويژه اهداف نهضت عاشورا است. نهضت عاشورا حرکتى دينى و در راستاى احياى ارزش هاى الهى بوده و همچون ساير فرايض دينى جوهر ه اى تعبدى دارد.ويژگى تعبدى قيام اباعبدالله الحسين(ع) مانع از آن نيست که با عقلانيت مرافقت نداشته و با عقل واقع گرا موافقت نداشته باشد. همچنان که ساير فرايض دينى نيز چنين اند. با اين تفاوت که در صورت ظاهر نهضت عاشورا راهى به پيروزى و غلبه امام حسين(ع) و يارانش بر سلطه دستگاه حاکمه و انبوه سپاه دشمن نداشتند و کاروان سالار قافله کربلا نيز به اين امر وقوف کامل داشت و آشکارا به کشته شدن خود و يارانش اشاره مى فرمود و اطرافيانش توسط ايشان از پايان کار باخبر بودند.به رغم اين همه امام حسين(ع) با قصد جهاد از مدينه خارج شد و در اين سفر مصيبت فرجام اعضاى خانواده خود و يارانش را همراه کرد.قدم نهادن در راه سفرى با اين وصف آن هم همراه زنان و کودکان در ظاهر نسبتى با عقل مآل انديش ندارد و تعبد صرف و عمل به فريضه نيز توجيه گر آن نيست. مگر آنکه ضرورتى عقل و شرع پسند آن را تائيد کند. با اين اوصاف اين پرسش به وجود مى آيد که کدام ضرورت برتر تعبد و تعقل را هم سو پشتوانه اين حرکت قرار داد و حسين(ع) و يارانش را آگاهانه به راه سرنوشتى محتوم کشيد؟يافتن پاسخ اين پرسش و پى جويى ر