خب بچه ها از اسمش تابلوئه دیگـ ـه..اعترافای بامزتونو اینجا بذارین یه خورده بخندیم 
اولیشم خودم: اعتراف میکنم اولین بار که میخواستم برم دانشگاه انقدر عجله داشتم که به جای
خمیر دندون از خمیر ریش بابام استفتده کردم.هنوزم وقتی یاد اون روز میوفتم طعم بد صابون رو تو دهنم حس میکنم