... هســـتــــــــي ... UnIqUe

رتبه کاربر: کاربر افتخاری
تعداد بحث های ایجاد شده: 210
امتیاز بحث های ایجاد شده: 89

تعداد بازدید: 478
امتیاز بحث: -3

قدرت خارق العاده تلقین . . .!!!
1390/11/12




می گويند شخصی سر کلاس رياضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بيدار شد وباعجله دو مسأله راکه روی تخته سياه نوشته بود ياداشت کرد و بخيال اينکه استاد آنها را بعنوان تکليف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد. هيچيک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت . سرانجام يکی را حل کرد وبه کلاس آورد. استاد بکلی مبهوت شد، زيرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غير قابل حل رياضی داده بود.
اگر اين دانشجو اين موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمی کرد، ولی چون به خود تلقين نکرده بود که مسأله غير قابل حل است ، بلکه برعکس فکر می کرد بايد حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله يافت.

برای آنکس که ایمان دارد ناممکن وجود ندارد. . .

چند نمونه فراموش نشدني باعث تغيير نگرش پزشكان و روانشناسان شد.

يك زنداني كه قصد فرار داشت بطور مخفيانه خود را در يكي از اتاقكهاي قطار جا داده بود و بعد از حركت فهميده بود كه در يخچال قطار قرار دارد.
زنداني مطمئن بود كه در طي چندين ساعتي كه در يخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقيقاً اينطور هم شد.
اما بعد از رسيدن به مقصد مشاهده كردند كه زنداني يخ زده در حالي كه يخچال قطار خاموش بوده است و اين نشان ميدهد كه شخص زنداني به خود تلقين كرده كه منجمد خواهد شد و اين تلقين براي او حكم يك تصوير ذهني مطابق با افكار او داشته و همين باعث شده كه سلولهاي بدن وي واقعاً سرما را حس كرده و كم كم منجمد شود.

نمونه ديگر آزمايشي بود كه به پيشنهاد يكي از روانشناسان بر روي دو تن از مجرمين
محكوم به اعدام انجام شد.


آزمايش به اين صورت بود كه مجرم اول را با چشماني بسته در حضور مجرم دوم با بريدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در اين هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونريزي شديد بود. سپس چشمان نفر دوم را نيز بستند و اين بار شاهرگ دست وي را فقط با تيغه اي خط كشيدند و در اين حين كيسه آب گرم نيز بالاي دست وي شروع به ريختن مي كرد اين در حالي بود كه دست او به هيچ وجه زخمي نشده بود. اما شاهدان يعني پزشكان و روانشناسان با كمال ناباوري ديدند كه مجرم دوم نيز پس از چند دقيقه جان خود را از دست داد چراكه او مطمئن بود كه شاهرگ دستش به مانند نفر اول بريده شده و خونريزي مي كند. ريخته شدن خون را نيز بر روي دست خود حس مي كرده است. در واقع تصوير ذهني او چنين بوده كه تا چند لحظه ديگر به مانند نفر اول هلاك مي شود و همين طور هم شد.

اين نشان مي دهد كه دستگاه عصبي شما با توجه به آنچه فكر مي كنيد يا خيال مي كنيد كه حقيقت دارد واكنش نشان مي دهد.

دستگاه عصبي شما تجربه خيالي را از تجربه واقعي تميز نمي دهد.
در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتي كه از ناحيه مغز در اختيار او قرار مي گيرد واكنش نشان مي دهد.
اين يكي از قوانين اوليه و اصولي ذهن است. در واقع اينطوري ساخته شده ايم. وقتي اين قانون را در افراد هيپنوتيزم شده مشاهده مي كنيم شك مي كنيم كه حتما نيرويي مرموز يا فوق طبيعي در كار است.

در واقع آنچه را كه مي بينيم فرايند طبيعي عمل مغز و دستگاه عصبي انسان است و نه چيز ديگر.


پــــــــس : 


 که لحظه به لحظه مواظب گفته ها، فکرها و حرفای دلتون باشین.
مواظب باشین که به خودتون چی می گین هیچ وقت نگین که چرا زندگی من اینجوری چون همش دست خودتون و این شمائین که زندگی خودتون رو به ویرونه و کلبه ای خرابه تبدیل می کنین یا به قصری باشکوه و شاهکاری بی نظیر


نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
3zar _ (1390/11/13 5:8:31)
khastan tavanestan ast hata shoma doOste aziz dar zemn hesabe daftari nadarim faghat coOmputeri :d


... هســـتــــــــي ... UnIqUe (1390/11/12 22:44:58)

آره . . . در همه موارد نمیشه ب هیچ چیز اطمینان پیدا کرد . . .چون همیشه حداقل یک استثنا هم موجوده
اما خوب هر طوری میشه تقریبا همه میگن باز ب خودت تلقین کردی؟
یا ب خودت تلقین نکن . . .!!!


مرسی >دقیقا . . .خیلی بچه هست هرکی هست . . .گرچه اهمیتی نداره . . .


من ک فقط بحث میذارم ک بقیه هم استفاده کنند نه صرفا ب خاطر امتیاز گرفتن



بيقرار باراني (1390/11/12 19:54:16)

جالب بود

موافقم اما همیشه و در همه موارد  اینطور نیست و صدق نمیکنه

منفی بود مثبتش کردم!هر چند اهمیتی نداره اما منم تا بحث میزارم امتیاز منفی میگیرم

بعضی ها خیلی بچه هستن!!!!!!!!!!



 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM