خدا حافظ
خداحافظ چشم هاي خيس بي قرار
خداحافظ انتظارهاي سبز کنار صندلي هاي خالي قرار
خداحافظ خنده هاي پر از واژه و گريه هاي بي دليل شبانه
سکوت ? نگاه ? انتظار
خداحافظ اشک هاي بي دليل انتظار
تنها آمدم و تنها تر مي روم
به اميد سلام اما باز هم خداحافظ
خداحافظ تا ياد بگيري حرمت سلام و ديدار بيش از اين حرفاست
تا ياد بگيري رسم عاشق کشي همين نيست
خداحافظ مردمک هاي لرزان بي حادثه
چشم هاي باران زده از فراموشي
حالا ديگر تنها تو و تمام نبودنم
حالا راحت باش
تو ديگر همه را داري جز من
و من هيچ کس را که ندارم هيچ تو را هم ندارم
خداحافظ ............