SiNA Hp


تعداد بحث های ایجاد شده: 32
امتیاز بحث های ایجاد شده: 67

تعداد بازدید: 496
امتیاز بحث: 1

مكالمه ي يك سوسك با خدا
1389/10/27


گفت : کسي دوستم ندارد . مي داني که چه قدر سخت است ، اين که کسي دوستت نداشته باشد ؟ تو براي دوست داشتن بود که جهان را ساختي . حتي تو هم بدون دوست داشتن …
خدا هيچ نگفت .
گفت : به پاهايم نگاه کن ! ببين چقدر چندش آور است . چشم ها را آزار مي دهم . دنيا را کثيف مي کنم . آدم هايت از من مي ترسند . مرا مي کشند . براي اين که زشتم . زشتي جرم من است .
خدا هيچ نگفت .
گفت : اين دنيا فقط مال قشنگ هاست . مال گل ها و پروانه ها . مال قاصدک ها . مال من نيست .
خدا گفت : چرا ، مال تو هم هست .
خدا گفت : دوست داشتن يک گل ، دوست داشتن يک پروانه يا قاصدک کار چنداني نيست . اما دوست داشتن يک سوسک ، دوست داشتن " تو " کاري دشوار است .
دوست داشتن ، کاري ست آموختني و همه کس ، رنج آموختن را نمي برد .
ببخش ، کسي را که تو را دوست ندارد ، زيرا که هنوز مومن نيست ، زيرا که هنوز دوست داشتن را نياموخته ، او ابتداي راه است .
مومن دوست مي دارد . همه را دوست مي دارد . زيرا همه از من است و من زيبايم ، چشم هاي مومن جز زيبا نمي بيند . زشتي در چشم هاست . در اين دايره ، هر چه که هست ، نيکوست .


آن که بين آفريده هاي من خط کشيد شيطان بود . شيطان مسئول فاصله هاست .
حالا قشنگ کوچکم ! نزديک تر بيا و غمگين نباش .
قشنگ کوچک نزد خدا رفت و ديگر هيچ گاه نينديشيد که نازيباست .


نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
ارغوان بردو (1389/10/27 22:9:46)





فاطيما ... (1389/10/27 16:39:54)
کاشکي اون زيباي کوچک هميشه پيش خدا بمونه و هيچ وقت به زمين بر نگرده


 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM